[ شنبه 14 فروردين 1395برچسب:مادر,
] [ 21:45 ] [ توسط:ک.ص ][
❁_❁منتظر اقا❁_❁
|
فرشته من كودكي كه آماده تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسيد:
«مي گويند كه شما مرا به زمين مي فرستيد ؛ اما من به اين كوچكي
و بدون هيچ كمكيچگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم ؟ !» خداوند پاسخ داد :
« از ميانتعداد بسياري از فرشتگان ، من يكي را براي تو در نظر
گرفته ام او در انتظار توستو از تو نگهداري خواهد كرد » !!
ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند
« فرشته توبرايت آواز خواهد خواند ، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساسخواهي كرد و شاد خواهي بود. »
« من چطور مي توانم بفهمممردم چه مي گويند وقتي زبان آنها را نمي دانم ؟»
« فرشته تو ، زيباترين و شيرين ترين واژه هايي را كه ممكن است بشنوي در گوشتو زمزمه خواهد كرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد كه چگونه صحبت كني »
« وقتي مي خواهم با شما صحبت كنم ، چه كنم ؟»
« فرشته ات دستهايت را در كنار همقرار خواهد داد و به تو ياد مي دهد كه چگونه دعا كني»
كودك سرش رابرگرداند و پرسيد :
« شنيده ام كه در زمين انسانهاي بدي هم زندگي مي كنند . چه كسي از من محافظت خواهد كرد ؟»
فرشته ات از تو محافظت خواهد كرد ، حتي اگربه قيمت جانش تمام شود
كودك با نگراني ادامه داد :
« اما من هميشه به ايندليل كه ديگر نمي توانم شما را ببينم ، ناراحت خواهم بود»
« فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد كرد و به تو راه بازگشتنزد كن را خواهد آموخت ؛ گرچه من هميشه در كنار تو خواهم بود » مي دانست كه بايد بهزودي سفرش را آغاز كند .
او به آرامي يك سوال ديگر از خداوند پرسيد :
« خدايا ! اگرمن بايد همين حالا بروم ، لطفا نام فرشته ام را به من بگوييد»
« نام فرشته ات اهميتي ندارد . به راحتي ميتواني او را مادر صدا كني .»
[ دو شنبه 26 بهمن 1394برچسب:مادر, ] [ 18:3 ] [ توسط:ک.ص ][ با سپاس ازسه وجود مقدس:
آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم…
موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم…
و عاشقانه سوختند
تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند…
پــــــــ♥ـــــــدرانمان
مــــــــــ♥ــــــــــادرانمان
اســـــــــــــ♥ـــــــــــــتادانمان
چگونه بخوانمت؟چگونه یادت كنم؟كه شرمسارم از اینكه چون تو خدایی و چون ما بندگانی چون تو مهربان وبنده نواز وبخشنده و چون بندگانی بی رحم و متجاوز
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |